اولین مرخصی و شروع ماه بندگی

ساخت وبلاگ
چهل روز تو یه محیط بسته و خشک نظامی

جایی به اسم آموزشی تو پادگان

جایی تو کرمان با آب و هوای فوق العاده گرم تو روز و فوق العاده سرد تو شب

چهل روز بدون دیدن خانواده , چهل روز با کلی بازی روحی روانی مثل بارها دادن وعده ی مرخصی که چیزی جز بازی روانی نبود

روزای سختی که بعضیاش با قطعی آب و حس کمبود خیلی چیزا گذشت

ولی

همیشه چیزایی که تو لحظه برات دردناک و سخت و طولانی میگذره بزرگترین آموزه ها رو برات به ارمغان میاره

و خصلت هایی مثل صبر رو به شدت افزایش میده

بعضی وقتا داشتن یه لیوان آب معمولی و سالم تو یه محیط کثیف نظامی برات یه آرزو هستش

یعنی کمترین امکانات ممکن هم نداری

دوری از خانواده ی عزیزت که دیگه هیچ بماند

رسیدن ماه میزبانی خدا از بنده هاش , ماه بندگی و عبادت رو تبریک میگم

ماهی که با اومدنش و زنده کردن بیشتر یاد خدا توی دلامون زندگی رو دلپذیر تر میکنه

یه چیزی که فوق العاده برام عجیب بود این بود که تو اون روزای سخت که نمازامو ترک نمیکردم مستجاب الدعوه شده بودم

فقط کافی بود چیزی از خدا بخام غیر ممکن بود بهش نرسم

40 روز شگفت انگیز , سخت , غیر قابل پیش بینی و 40 روزی که اندازه کل عمرم توش تجربه کسب کردمو گذروندم

و بعد 40 روز 4 روز بهمون مرخصی دادن

چیزی که پادگان مارو از پادگان های دیگه ترسناک تر و سخت گیر تر کرده

ولی من مشکلی باهاش ندارم , هرچی سختیش بیشتر حلاوت بعدش هم بیشتر

حالا 15 روز مونده تا پایان آموزشی

تا ببینم یگان کجا میوفتم به امید خدا

خدایا منو یک لحظه به حال خودم رها نکن                                         آمین

هرچی خدا بخواد...
ما را در سایت هرچی خدا بخواد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2khodajonam12 بازدید : 280 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 11:02